برگزیدگان چهارمین دوره جشنواره ملی «داستان آب» معرفی شدند
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۱۱۵۷۶
طی مراسمی، برگزیدگان چهارمین دوره جشنواره ملی «داستان آب» معرفی شدند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، امروز _ چهارشنبه بیستوششم مهرماه_ اختتامیه چهارمین جشنواره ملی «داستان آب» با حضور جمعی از مدیران شرکت آب منطقه استان اصفهان، حسن ساسانی مدیرعامل اب منطقهای، حسین اکبریان مدیرعامل آبفا اصفهان و تعدادی از برگزیدگان این جشنواره از سراسر کشور، برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این مراسم، حسن ساسانی، مدیرعامل آب منطقهای اصفهان، ضمن محکومیت اقدام جنایتکاران رژیم صهیونیستی علیه مردم و کودکان غزه، اظهار کرد: امید است این جنگ به نفع اسلام و فلسطین به پایان برسد.
وی افزود: این جشنواره از سال ۹۷ شروع به کار کرد و در سالهای شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار شد و اکنون در اصفهان میزبان اختتامیه پنجمین دوره آن هستیم.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان اصفهان گفت: در خصوص مسئله آب نیازمند آن هستیم که مباحثی که با تمدن اصفهان و ایران سازگار است را مکتوب و به نسلهای بعد منعکس کنیم.
با جدیت پیگیر حقابه محیط زیست هستیمساسانی تاکید کرد: در موضوع آب باید بتوانیم تصویری از مسئله بیافرینیم تا از آن در راستای بهبود مشکلات آب و ذخایر آب زیرزمینی قدم برداریم.
وی تصریح کرد: سال آبی گذشته وضعیت حوضه زایندهرود نرمال بود و به اندازه مطلوبی آب کشاورزی توزیع شد، اما بخش محیط زیست و تالاب گاوخونی کمتر مورد توجه قرار گرفت.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان اصفهان گفت: امیدواریم در سال آبی جدید با توجه به پیشبینی بارشها، بتوانیم علاوه بر تأمین آب برای همه ذینفعان از جمله حوزه کشاورزی، شرب و صنعت، محیط زیست، رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی نیز گام مثبتی برداریم.
ساسانی تاکید کرد: بهطور جدی پیگیر حقابه محیط زیست، رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی هستیم.
ارسال ۲۶۶ اثر به دبیرخانه جشنوارهدر ادامه، سلمان باهنر، دبیر هنری چهارمین جشنواره ملی داستان آب، اظهار کرد: چهارمین فراخوان این جشنواره پس از وقفهای که به دلیل بیماری کرونا اتفاق افتاد، پاییز سال گذشته منتشر شد و سعی شد این فراخوان به طور حداکثری منتقل شود.
وی افزود: در سرزمین بی مرز نویسندگان هر چهارفصل بارانی است چراکه آسمان نویسندگان پر از ابرهای باور خیال است.
دبیر هنری چهارمین جشنواره ملی داستان آب گفت: ۲۶۶ اثر داستانی در بخشهای مختلف فراخوان جمعآوری شد، که ۵۰ درصد آن مربوط به نویسندگان بزرگسال، ۳۰ درصد ناداستان و ۲۰ درصد از آثار مربوط به نویسندگان کودک و نوجوان بوده است.
سلمانی اضافه کرد: در بخش داوری این جشنواره نویسندگان روستایی خوش درخشیدند و این از معدود جشنوارههایی است که از همه استانها اثر دریافت میکند و در این دوره بیشترین آثار را از خراسان رضوی، اصفهان و تهران داشتیم. امسال از هلند، تگزاس و نیوزلند نیز آثاری دریافت کردیم.
اجرای داستان «دادگاه آب حیات» توسط قصه گوی نوجوانتانیا رضایی، نویسنده، نقاش و قصهگوی نوجوان که از وقتی چهار ماهه بود ساکن شهر قناتهای زلال، یزد شد و چند رتبه کشوری و بینالمللی در زمینه نقاشی و نویسندگی دارد. در زمینه ایدهپردازی نیز رتبه کشوری داشته و جوانترین ایدهپرداز کشوری است در ادامه «داستان دادگاه آب حیات» را که در این جشنواره برگزیده شد، اجرا کرد.
رکوردداران ارسال اثر به جشنواره ملی «داستان آب»صدف مهربان، اسماً دلبری، الهام یارمحمدی، فاطمه ابوی ثانی، نیروانا خلیلی، مرضیه حق پرستی، شراره بهارلویی، پوریا اسکندر زاده، هما ایران پور، دنیا اسکندرزاده رکوردداران ارسال بیشترین اثر به این جشنواره بودهاند که مجموعه مستند «نویسنده زیستن» درباره زندگی این ۱۰ نفر در دبیرخانه جشنواره ملی داستان آب ساخته خواهد شد.
داستانک «آب و آفتاب» در ادامه این مراسم به نمایش گذاشته شد.
استاد «علی خدایی» سرپرست هیئت داوران این جشنواره و استاد «ناهید طباطبایی» نیز داور این جشنواره بودهاند.
در ادامه این مراسم از عذرا صفری، متولد ۱۳۴۸ شهر زایندهرود، دارای لیسانس حسابداری که کتاب «اشکهای گریز از زمان» را در سال ۱۳۹۰ چاپ کرده و پس از آن نویسندگی را ادامه داد، تقدیر و از کتاب «بچههای مدرسه سد» که در جشنواره ملی داستان آب به چاپ رسیده است رونمایی شد، این کتاب سفری جذاب به دوران دهه ۵۰ در اطراف سد زایندهرود را برای خواننده رقم میزند. جلد دوم این کتاب نیز قرار است به روزهای ساخت سد و خاطرات افراد بپردازد که در آینده به چاپ میرسد.
برگزیدگان چهارمین جشنواره ملی «داستان آب»بخش کودک و نوجوان: ۱۰ اثر در بخش کودک و نوجوان برای تقدیر برگزیده شدند؛ فاطمه سادات ابوی ثانی با داستان «آب مال کیه»، نیروانا خلیلی با داستان «دیگر جای ماندن نیست»، تانیا رضایی با داستان «دادگاه آب حیات»، ماهور هژبری با داستان «آبی نفتی»، پارسا جعفری داستان «رعنا»، فاطمه ابوی ثانی با داستان «نوههای دو قلو»، آنیتا گلستانی با داستان «معجزه روستا»، محمدماهان ملازاده با داستان «خان هشتم»، دنیا اسکندرزاده با داستان «انقلاب قطرهها» و کسری دکان دار با داستان «تاریخ مغلوب نمیشود» برگزیدگان این بخش بودند.
بخش داستان برای کودکان و نوجوانان به قلم بزرگسالان: در این بخش سیده فاطمه انجوی نژاد با داستان «آب زندهداران کاغذی»، مصطفی جعفری خوزانی با داستان «کاراگاه قورباغه و معمای شهر پر چاله»، مجتبی شیخ آزادی با داستان «شیرین آب» به ترتیب به عنوان نفرات سوم تا اول برگزیده شدند.
در بخش ناداستانها: در این بخش محمدمعین شرفآیی با داستان «پاره شدن تورهای صیادی»، اکرم ملاوردی با داستان «هلدر» و فائزه روحانی طباطبایی ناداستان «۴۵ هزار لیتر آب» برگزیده شدند.
بخش داستان کوتاه بزرگسالان با محوریت آب: در این بخش نیز مرتضی فرجی با داستان «دالون»، مریم قرایی زاده با داستان «معرکه آبم، و مقام اول از استان اصفهان احمدرضا امیری سامانی با داستان «روز آخر لایروبی» به عنوان برگزیده این دوره از جشنواره معرفی شدند.
در پایان نیز پوستر پنجمین دوره فراخوان ملی داستان آب با گستره فارسینویسان سراسر جهان رونمایی شد.
کد خبر 697043منبع: ایمنا
کلیدواژه: جشنواره ملی داستان آب شرکت آب منطقه ای اصفهان آب منطقه ای مدیرعامل شرکت آب منطقه ای استان اصفهان مدیرعامل شرکت آب منطقه ای اصفهان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق جشنواره ملی داستان آب چهارمین جشنواره ملی استان اصفهان زاینده رود برگزیده شد محیط زیست منطقه ای آب منطقه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۱۱۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم میشود سفر کرد» داستاننویس و فیلمسازی است که از زیباییهای اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز میگوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصفجهان را به یاد میآورَد.
آدم باید خیلی بیذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریکروشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعارههایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس میشوند، سرها را پرشور و دلها را حیران میکنند. آنهم نه به وقتی که شهر در بینقصترین روزگار خود به سر میبرد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زایندهرود را کمآب یا بیآب میبینند، بیغشترین آثار معماری را زخمی و بیرمق در اسارت داربستها دیدار میکنند و در خیابانها یا کوچههای شهر هزاران چالهچوله و نازیبندگی خودنمایی میکند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان میآورد و همزمان آرامشی دلنشین به او میبخشد.
نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نهچندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کمنظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان میآید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم میشود سفر کرد» پا به این شهر میگذارد. او نیز برخی کموکاستیهای شهر اصفهان به چشمش میآید و آزارش میدهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.
گلچینان گلچینان به سمت چهارباغ
اصغر عبداللّهی، داستاننویس و فیلمساز، در این سفر که روایتش را به قلم میآورد، هنگامۀ پاییز است و از زیباییهای اصفهان در این موسم فراوان میگوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصف جهان را در یاد دارد و میگوید:
«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر بهدلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکههای کوچک نقاشیهای لاجوردی و فیروزهای است. هم آفتاب دارد، هم نمنم باران و نرمهبادی که از روی میوههای خوشطعم درختان کویری گذر کرده است.»
عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. همین مسئله نیز بر منحصربهفردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامهای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن میتوان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره میبرد و غالباً در دیدار با جایجای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ میافتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند میدهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.
این داستاننویس در همان ابتدای کار از خوانندهاش میخواهد که پیش از هر جاذبهای به دیدار چهارباغ برود: «سلانهسلانه یا به قول قجرها گلچینان گلچینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ میرسد، همزمان با دیدن این خیابان شگفتانگیز یادش به داستاننویسان نامدار اصفهان میافتد. و میگوید در چهارباغ باید با داستاننویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.
فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گلها را در جایجای شهر میبیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش مینشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو میافتد؛ رماننویسی که رُستنیهای نصف جهان سرمتش و بهگفتۀ عبداللّهی در گوشهای از خاطراتش چنین به آنها اشاره میکند: «گل ابریشم سرخ و گلهای کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»
بعد به یادمان میآورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا میکرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمیرسد. گشتوگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتابهای ادبی بسیار دیگری را به خاطرش میرود. «صادقممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعانالسلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جملهاند.
آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند
عبداللّهی با قدمزدن و گشتن در اصفهان بهجز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش میبیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظلالسطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را میبیند که چطور دستبهکمر دستور میدهد تا آدمهایش نقاشیهای این بنای باشکوه را و گچبریهای ظریفش را با هرچه که به دستشان میآید، تخریب کنند.
بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش میگذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرنهای درازی به رکیبخانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچههای ظلالسطان را میبیند. او در دل این موزه، همان لحظهای از تاریخ اصفهان را به چشم میبیند که اسپاروی با خانوادۀ ظلالسطان بهصورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا میکنند، گویی که خیلی از این نمایش نمیگذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوههای ناصرالدینشاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو میخوانند.
و همۀ اینها را عبداللّهی میبیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان میگیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و دهها نفر دیگر را میبیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا میشود؛ همانطور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا مینشیند.
او این آینده را در عکسها میبیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان مینویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکسهای دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آنها تو را به یاد نمیآورند، تو هم آنها را فراموش خواهی کرد اما در این عکسهای دیجیتال باقی خواهی ماند.»
بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکسهایی که عمرشان بیشتر از آدمهاست برایمان تعریف میکند؛ همان عکسهایی که وقتی عبداللّهی به آنها خیره میشود، احساساتش را دربارهشان اینگونه نشان میدهد: «آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواستهای در من مِهِ متراکم میشود.»
مرجع:
عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم میشود سفر کرد»، تهران: چشمه.
انتهای پیام